%^-^شادشنگولــــــــــی^-^%
به بابام میگم : چقدر عیدی میدی امسال بهم ؟ . . . . . . . . . . .
نظرات شما عزیزان:
میگه : چطور ؟
میگم : هیچی ، میخوام روش حساب کنم .
میگه : برو خدارو شکر کن امسال با این گرونیا هنوز از خونه پرتت نکردم !
.
بابام دو هفته س تا میرم پای کامپیوتر میاد بغلم میشینه دستمو می گیره چُرت می زنه ؟
دیشب بهش میگم این کارا واسه چیه ؟
میگه تلوزیون گفته فرزندان خود را در دنیای مجازی تنها رها نکنید ! :|
.
پسر داییم امتحان فارسی داشته
مخالف استقلال رو نوشته پیروزی ! :|
.
ﺑﺎﺑﺎﻡ ﺯﻧﮓ ﺯﺩﻩ ﻏﺬﺍ ﺳﻔﺎﺭﺵ ﺑﺪﻩ !
ﻣﯽ ﮔﻪ ۲ ﺗﺎ ﭘﯿﺘﺰﺍ ﻣﺨﺼﻮﺹ ﺑﺎ ﯾﻪ ﻫﻤﺒﺮﮔﺮ ﺳﺎﺩﻩ !
ﻭﻗﺘﯽ ﻗﻄﻊ ﮐﺮﺩ ﺑﻬﺶ ﮔﻔﺘﻢ ﭼﺮﺍ ﻧﮕﻔﺘﯽ ﺳﻪ ﺗﺎ ﭘﯿﺘﺰﺍ ؟
ﮔﻔﺖ: اگه واست ﭘﯿﺘﺰﺍ میگرفتم ﮔﺮﻭﻥ ﻣﯽ ﺷﺪ !
ﺑﺮﺍ ﺗﻮ ﻫﻤﺒﺮﮔﺮ ﮔﺮﻓﺘﻢ ! :|
به دوتا پرورشگاه سر زدم هردوتاشون گفتن قیافت خیلی آشناس ! :(
.
دیشب خسته بودم وسط هال ولو شدم ، خوابم برد ، نصف شبی یه لحظه احساس کردم نفسم بالا نمیاد و دارم خفه میشم ، جد و آبادم اومد جلو چشم ! افتادم به سرفه کردن و نفس نفس زدن ، قشنگ اینقد سرفه کردم که بنفش شدم ! یکم که تونستم نفس بکشم تو اون تاریکی نگا بالا سرم کردم ، دیدم بابام وایساده داره هر هر میخنده ! همینجوری ، مات و خواب زده پرسیدم چیه ؟! چی شده ؟ با خنده و خیلی ریلکس گفت : هیچی ندیدمت ، پام رفت رو گردنت ، بخواب بخواب ! :|
فک و فامیله ما داریم :|
.
من و بابام رفته بودیم مهمونی ، حوصله م سر رفت بهش مسج دادم ” بابا پاشو بریم ” وسط صحبتش بود گوشیشو برداشت همه هم منتظر بودن که صحبتشو ادامه بده ، بلند گفت : عه تویی ؟ باشه باباجان الان میریم :|
.
بابام زده شبکه خارجی ، گوسفنده میگه بع بع !
مامانم به بابام میگه مگه گوسفندای خارجی هم میگن بع ؟! :|
.
چند روزه بدجور سرما خوردم !
دیشب مامانم میگه دخترم فردا نرو دانشگاه عزیزم استراحت کن !
منم نرفتم . . .
هیچی دیگه از صب ساعت ۶ دارم کابینتا رو دستمال میکشم :|
بعدش باید دیوارای آشپزخونه رو تمیز کنم :|
الانم داره فرشای پذیرائی رو جمع میکنه که بشورم :|
.
اومدم خونه میخواستم لباسامو عوض کنم دیدم شلوارم خیسه !
به داداشم میگم آب ریخته روی شلوار من ؟
میگه نه پارچ آب ریخت روی زمین با شلوار تو خشک کردم ! :|
.
بعد عمری یه خبرنگار اونم خانوم ، داشت باهام مصاحبه میکرد تو محلمون !
منم بادی به غبغب انداخته بودم و خیلی شیک داشتم جوابشو میدادم !
یهو یکی از اون طرف خیابون داد زد با این مصاحبه نکنید بابا این اسگل محلمونه !
نیگا کردم دیدم داداشمه :|
.
بابام هر وقت میخواد بیاد تو اتاقم با یه شدت عجیبی در رو باز میکنه . . . !
همین روزاست که اول گاز اشک آور قِل بده تو بعد با پاش بزنه در رو بشکونه بیاد :|
.
برادر زاده چهار ساله م زنگ زده به مامانم میگه بیا خونه ما ، مامانم هم گفت : نه تو بیا خونه ما !
اونوخت این توله شگ برگشته میگه : نه من فعلن یه سری کار دارم سرم شلوغه تو بیکاری پاشو بیا !
میگن من تو چهار سالگی فقط بلد بودم بگم : بلیم دَدَ ! :|
[-Design-] |